شخصی



داشتم با خودم فکر می کردم که امروز هم مثل همیشه با احساس نیتی از سر کار برگشتم، با این احساس که خیلی کارهای بیشتری می تونستم انجام بدم که انجام ندادم و کم کاری کردم. الان که بیشتر فکر می کنم با خودم این حس بهم دست میده که چرا همیشه به این شکل در مورد خودم فکر می کنم چرا یه مدل دیگه فکر نکنم. بگم چقدر امروز موفقت آمیز بود کارم و چقدر به شرکت سود رسوندم. کلی نقشه و مدارک آماده کردم که می تونه شرکت به هدفش نزدیک کنه و باعث بشه که تولید افزایش پیدا کنه.
امروز یه صبحتی شد از طرف مدیر بخشمون، یه اظهار نظرایی می کرد و به به طور غیر مستقیم میگغت که از ما راضی نیستش و برام جالبه که احساس ناراضی بودن مدیرمون نسبت به من چقدر باعث احساس عدم کفایت درون من میشه. یعنی وقتی مدیر ازت راضی نیست کارهایی که می کنی جواب نمیده و به نوعی آب در هاون کوبیدن هستش. پس دیگه تلاش کردن فایده نداره و دوباره احساس ناتوانی درونت تقویت میشه. اما واقعیت اگر آیزاک نیوتون هم بیاد بهت بگه تو به اندازه کافی خوب نیستی، بازم تو جای پیشرفت

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

... کلینیک های جراحی مقاله تاسیسات مکانیک idehmedia1 ورق پاره های زندگی من نسیم پاییزی milad photo art